3 در جهان بودن ِمن 4 |
"به نام یگانه باورم"
"وَاصْبِر نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَداهِ وَالْعَشِی، یُریدُونَ وَجْهَهُ."
"با کسانیکه صبح و شام پروردگارشان را می خوانند، در حالیکه طالب اویند، خود را شکیبا دار!"
کهف،28
"اَلْهکُمُ التَّکاثُرُ، حَتّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ. کَلّا سَوْفَ تَعْلَموُنَ."
"زیاده خواهی شما را سرگرم داشت، تا با گورها دیدار کردید. هرگز، به زودی خواهید دانست!"
تکاثر،1-3
چگونه می توان این دو را از هم باز شناخت؟
کمال گرایی را؛
که از یگانه طلبی می آید، طلب یگانه ای نامتناهی،
و
زیاده خواهی را؛
که تکثّر گرا و هزار رنگ است.
حال آنکه هر دو روی به خواستنی بی انتها دارند.
چگونه می توان تمیزشان داد؟
در دنیائی که معانی را به مصداق ها می توان شناخت،
و مصداق ناگزیر لباس صورت به تن می کند.
چه شبیه هم شده اند؛
زیاده خواهی عالم معنا،
و زیاده خواهی عالم صورت!